داستان سرایی و طراحی هویت برای رستوران پیرانا

رستوران ایتالیایی پیرانا زنجان شاید اولین پروژه رسمی ما در حوزه کافه رستوران بود که در اوایل سال 1400 به گروه ما ارجاع شد در آغاز کار کارفرمای محترم اطلاع دقیقی از فرایند داستان سرایی برند نداشت و تنها با اعتماد به ما کار را شروع کرد. گروه ما در آغاز شروع به مهندسی معکوس داستان برند های مشابه در تهران زنجان وشهر های مهم جهان کرد و با بررسی داستان برندهای مختلف سعی کردیم ترندها و فضا ها و رویکردهای اصلی به این صنعت را در ایران و جهان مورد بررسی قرار دهیم.

پس از آن به گفتگو با برادران پیران مشغول شدیم در طی این گفتگوها تلاش کردیم به ارزش های محوری این دوستان در زندگی شخصی و حرفه ای نزدیک تر شویم.

در گام بعدی بر اساس وجه مشترک میان داستان های شخصی و خانوادگی کارفرمایان و ترندهای روز دنیا در حوزه داستان سرایی و کانسپت پردازی در صنعت کافه و رستوران به 3 داستان فراروایت یا کانسپت کلی رسیدیم .

با ارائه کانسپت ها به کارفرما یکی از آنها تایید…

داستان دختر آشپز اسپانیایی به نام ماکارلا (ماکارونی و لازانیا) و دوست لک لک گیتاریست ایتالیایی او که با یک موتور وسپا غذای طپخ شده توسط ماکارلا را به مردم شهر میرساند.

بر اساس این داستان سند کانسپت بوک برند پیرانا نوشته شد و روایتی سه فصلی از داستان ماکارلا تدوین شد..

بر پایه این روایت چهارچوب هایی برای طراحان گرافیست و معمار پروژه به نام استایل بوک آماده و در اختیار تیم های طراحی قرار گرفت و به این ترتیب لوگو پالت رنگی هندسه فضا و معماری داخلی این برند بر اساس داستان ماکارلا و دوست گیتاریست لک لک او توسط استدیو ژوپیتر ببا مدیریت ماهان غضنفری آماده و ساخته شد.

این اولین تجربه داستان سرایی و کانسپت پردازی ما بود تجربه ای که پس از استقبال کارفرما ما را بر این داشت محور اصلی کار استوریا را بر کشف معنا و خلق کانسپت برای کسب و کارها قرار دهید تا برندهایی منسجم یکپارچه و دارای داستان هایی جداب و شنیدینی برای مخاطب و صاحب کسب و کار تولید کنیم.